ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
ترک خواهش کن و با راحت و آرام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
خاطر آسوده ازین گردش ایام بخسب
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
به ریا خواب چو زاهد نبود بیداری
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
چند جامی بکش از بادهٔ گلفام بخسب
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
در هوای چمن ای مرغ گرفتار منال
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
شب دراز است دمی در قفس و دام بخسب
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
گر به خورشید رخی گرم شود آغوشی
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
تا دم صبح قیامت ز سر شام بخسب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بالش از خم کن و بستر بکن از لای شراب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
بگذر از ننگ مبرا بشو از نام بخسب
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
همچو محمل برو آفات به غفلت بگذار
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
در جهان بی خبر از کفر وز اسلام بخسب
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
نغمهٔ من بشنو باده بکش مست بشو
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب
شب ماه است به جانان به لب بام بخسب